ای گریه ریزشی، که بلا کم نمی شود


سیلی که کرد جور و جفا، کم نمی شود

صحت در آرزوی دلم ماند و همچنان


از لطف او امید دوا کم نمی شود

نازم به حسن و عشق که از جام اتحاد


مستند و درمیانه حیا کم نمی شود

خاصیت نیاز نگه گن، که جود دوست


عالم گرفت و فقر گدا کم نمی شود

خواهی به گلشنم بر و خواهی به چشمه سار


دردم به نقل آب و هوا کم نمی شود

خون می چکدز طاعت عرفی، هزار حیف


کز باغ او نسیم ریا کم نمی شود